من یه ...

چرا عشق؟!

من یه ...

چرا عشق؟!

جواب

آره چه طور ببخشید دیر جواب دادم.
نظرات 5 + ارسال نظر
ندا جمعه 28 دی‌ماه سال 1386 ساعت 08:17 ب.ظ

شهادت" نه یک باختن که یک انتخاب است ،
انتخابی است که در آن مجاهد با قربانی کردن خویش ،
در آستانه ی معبد آزادی و محراب عشق ، پیروز می شود.
حسین آموخت که مرگ سیاه سرنوشت شوم مردمی زبونی است ،
که به هر ننگی تن می دهند ، تا زنده بمانند،
چه، کسانی که گستاخی آن را ندارند که شهادت را انتخاب کنند ،
مرگ آنان را انتخاب خواهد کرد!
شهادت جنگ نیست ، رسالت است . سلاح نیست . پیام است .
کلمه ای است که با خون تلفظ می شود
_________-
تاااااا دوباره

بی تا پنج‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 02:07 ب.ظ http://bitabihamta.blogfa.com

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااام پارسا جون

یه سر به وبلاگ من بزن

ببین چه خبره!!!!!

اگه دیر کردی هم اشکالی نداره جیگر

من برات کیک نگه می دارم

تارا شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 05:22 ب.ظ http://dokhtare-darya.blogsky.com

سلام به من هم سر بزن خوشحال میشم

ندا سه‌شنبه 21 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 04:19 ب.ظ

پیش ازآمدن تو آبی آرام اجازه جاری شدن را ندارد
شقایق عاشق عید است و منتظر
آسمان غمگین است و چشم براه
پیش از آمدن تو قلبها بی ستاره و تنها....
غروب بی افق و سپیده دم بی نور....
فاصله ها مبهم و رویاها حقیقتی تلخ...
عشق احساسی غریب است وبهار بی مفهوم و پوچ.
پیش از تو چشمها در حسرت یک نگاه عاشقانه
وچراغ ساحل آسودگی ها در بی کرانی دریا ناپدید
پیش از تو نیازمند چیزی بودم که باورش کنم
و تو در راهی آرام و بی وقفه
اکنون به برکت آمدن توست...
که معنای واقعی شکفتن عشق را درک میکنم
نشسته ام به انتظاری شیرین تر از هر شاخه نباتی . همین
منتظررررمممممم

تارا دوشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 10:42 ق.ظ http://dokhtare-darya.blogsky.com

آرزویم این است نتراود اشکی در چشمان تو هرگز مگر از شوق زیاد، نرود لبخند از عمق نگات هرگز و به اندازه هر روز تو عاشق باشی، عاشق آن که تو را می خواهد،‌و به لبخند تو از خویش رها می گردد، تو را دوست بدارد به همان اندازه که دلت می خواهد ...
سلام کجایی
نیستی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد